آروم و سربه زیر....

نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر. /دلنوشته های ى دختربچه /

آروم و سربه زیر....

نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر. /دلنوشته های ى دختربچه /

♥چقَـבر پــَـر می ڪِشَـב دلـَـ♥ــمـ (●)

♥ بـﮧ هــَـ♥ــوآی تـُـو خدا(●)

♥ اِنگـــآر تَمـآمـِ پـَرَنـבه ـهآی جَهـآטּ בر قـَلبـ♥ـَمـ (●)

♥ آشیــ♥ـآنـِـﮧ ڪَرבه اَنـב (●)
...................
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن
..............
روی پـــــرده کعــبه
این آیه حک شده اســت:
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
و مـــن . . .
هنــــوز و تا همیشــه
به همین یک آیــه دلخــوشــــم:
” بندگانم را آگاه کن که من بخشندهی ”
مهــــربانم !
..............

سخت است حرفت را نفهمند،


سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،


حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد


وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ،


اشتباهی هم فهمیده اند.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صحن باب الجواد» ثبت شده است


هزارجور آدم با هزار خُلق و خَلقِ مختلف می‌آیند و در صفای صحنت مقیم می‌شوند ...
چه فرق دارد برای تو اما ...
نازِ آن مست ...
یا نیازِ این دست ...
وقتی که از کبوترها هم نمی‌گذری ...




بعدا نوشته سپیده:

تـو زنـدگـی حـرفهـایـی هـستــ ، که فقـط ِ فقـط ، بـایـَد بـروی "بـابــــ الجـواد" . . .کلمـه هـا را دانه کنـی ، دانه هـای ِ اشـکــ .بـِکِـشـانی شـان دنبـال ِ هـَم ،شبیـه ِ یکــ تـسبیـح ،بِـچـَرخـانی شـان تـوی ِصـورتـتـــ ،ذِکــر بگیـری ، و بـَعـد ،انگـار کـه تـسبیح پـاره بـشـود ،دانـه هـا بیـاینـد تـا بـِچـِکـَنـد روی ِ سنـگــهـای ِ حـرم . . .

بـاز هـم دَربـِدَر شـهر شـدم ، " ای نـور سـَلام "

بـاز هـم زائـِرتـان نیـستـم ،" از دور سـَلام "

  • sepide ...